خلاصه داستان:

در آکادمی هنرهای رزمی سنت میخاییلوف، اوریب مافویو، با پسر مو نقره ای بنام الکساندر آشنا می شود.او یک کواسر است که می تواند با دستش آهن را خم کند، او این قدرت را از شیر مادرش کسب کرده است. شایعه مرموزی در آکادمی می پیچید که این آکادمی قرار است تبدیل به مکانی برای درگیری بین کواسرهای مختلف گردد.